اگر یکی از توگوشیهایی که این زن خورده بود، را امثال زهرا رهنورد خورده بودند، تا الان ادعای راهبری انقلاب را می کردند. ادعا میکردند با استقامتترین زن تمام اعصار تاریخ بشریت هستند.الحمدلله که یک قطره خون از دماغ اینها نریخت.
به گزارش جهان به نقل از فارس، مجید معلم در دل نوشتهای یادآور شد: سوزن های ته گرد را زیر انگشتانش نهادند، چشمان زن بسته بود، جائی را نمیدید، ناگهان دستانش را به دیوار کوبیدند، سوزنها از زیر ناخنها تا ته فرو رفتند، درد استخوانهای زن را میسوزاند، اما لب از لب نمیگشود.
خاموش کردن ته سیگار روی بدن زنها از دوران جنگ ویتنام مد شده بود، آمریکائیها کشف کرده بودند زنان "ویت کنگ "تنها با این شیوه لب به سخن باز میکنند، ساواکیها زن را روی تخت خواباندند، پس از فحشهای تکان دهنده و سرگیجه آور حالا سیگارهای خود را روی بدن او خاموش میکردند، بی فایده بود. گویی ساواکی ها باید به دنبال راه دیگری می بودند.
زن دیگر جای سالمی برای شکنجه شدن نداشت دخترانش را آوردند، حالا نوبت آنها بود،راضیه و رضوان۱۳-۱۴ساله بودند، آنقدر آنها را زدند و کوفتند و سوختند که زن دعا میکرد دخترکانش زودتر بمیرند، تا اینقدر زجر نکشند، زن اما مگر حرف میزد، هرگز.
آن زن مرضیه حدیدچی(دباغ) بود...
حدیدچی خیلی بزرگتر از آن است که چون بندهای در وصفش بکوشد.
اگر یکی از توگوشیهایی که این زن خورده بود، را امثال زهرا رهنورد خورده بودند، تا الان ادعای راهبری انقلاب را می کردند. ادعا میکردند با استقامتترین زن تمام اعصار تاریخ بشریت هستند.الحمدلله که یک قطره خون از دماغ اینها نریخت.
مرضیه حدیدچی بر اثر عارضه ریوی در بیمارستان خاتم الانبیای(ص) تهران بستری شدی خوب که چه؟ شد که شد.
حالا اگر الناز شاکر دوست بستری میشد، یک چیزی، کل سینمای ایران میخوابید. شونصدتا نشریه زرد آه و ناله سر میدادند.اصلا چرا خودمان را گول بزنیم، همین صدا و سیما یک بساطی راه می انداخت.
ساواک برای آنکه مقاومت این زن را بشکند، آخر کار رفتند دخترانش را آوردند و جلوی چشم مادرشان شروع به دردناکترین شکنجهها بر روی آنها کردند، همه میدانیم شکنجه فرزند جلو چشم مادر چقدر وحشتناک است ،اما این کوه صبر لب از لب باز نمیکرد(آخر الگویی چون زینب(س) داشت).
کروبی که گوئی دچار بیماری "همه کس به خود تجاوز بینی "شده است، بچه اش توی درگیریها یک کشیده خورد، از همین یک کشیده یک پیراهن عثمانی علیه انقلاب درست کرد که "فارین پالیسی " آخر او را به عنوان یکی از اندیشمندان بزرگ سال انتخاب کرد، انصافا کسی که از یک توگوشی بتواند اینهمه جار و جنجال راه بیندازد، دانشمند است ، حضرت عباسی اندیشمند است.
حدید چی زمانی که مسئول سپاه غرب کشور بود، از افتخاراتش همین بس که به اندازه موهای سر اعظم طالقانی منافق و ضد انقلاب به درک واصل کرده است، اما هیچوقت ادعای ریاست جمهوری نکرده است.
اگر شیرین عبادی به فرض محال یکی از شلاقهایی که حدید چی خورده است، را خورده بود الان با "بان کی مون " سر ریاست سازمان ملل متحد دعوا داشت.
حدیدچی نه باند و دفتر و دستکی دارد، نه صاحب ملک و املاک و باغ و ویلائیست، نه بچه هایش در انگلیس هستند که غصه شان را بخورد نه حتی ادعا دارد، یک آلبوم با امام عکس دارد، نه ادعا دارد روشنفکرترین زن ایران است، حدیدچی فقط یک چیز دارد، عفونت پاهایش که بر اثر کشیده شدن ناخن هایش در زمان شاه (معدوم) هنوز رنجش میدهند.همین
من ماندهام مسئول برگزیدن چهرههای ماندگار کیست؟ میترسم آخرش احمد پور مخبر چهره ماندگار شناخته شود، مرضیه حدیدچی نشود.نشد هم نشد، اشکالی ندارد، مرضیه حدید چی همین که یکی از چهره های ماندگار پیش حضرت امام است، برایش کافیست.
اتفاقا الان که فکر میکنم، میبینم اگر چهره ماندگار نشود، خیلی بهتر است، چون آنوقت مسئولین خیال میکنن دینشان را ادا کردهاند نسبت به این زینب انقلاب.
خلاصه اینکه حدید چی بستری شده است توی بیمارستان خاتم الانبیاء(ص). اگر پزشکان خاتم الانبیاء از پس درمانش بر نیامدند، خود خاتم الانبیاء(ص) در بهشت بر داغهای کهنه شده دلش مرهم خواهد نهاد...